
به گزارش سراج24؛ برخی معتقدند که با تجمیع این پلتفرمهای داخلی، امکان ارائه خدمات بهتر و کاهش وابستگی به پیامرسانهای خارجی فراهم خواهد شد. یکی از امضاکنندگان این پویش نیز بر این باور است که با توجه به ظرفیتهای فرهنگی، زبانی و مذهبی کشور، باید به جای چندین پیامرسان، یک پیامرسان قوی و جامع داشته باشیم تا بتوانیم در سطح جهانی موفق شویم.
کارشناس ابوالقاسم رجبی گفت: مدلهای متنوع کسبوکار، تفاوت در مخاطبان هدف و محدودیتهای فنی، از موانع مهم ادغام پیامرسانها در ایران است. به باور او، چنین تصمیمی تنها زمانی موفق خواهد بود که خود پلتفرمها به آن تمایل داشته باشند، نه صرفاً بهعنوان یک سیاست تحمیلی از بالا.
ادغام یا اتصال؟ تجربه پیامرسانهای داخلی
در اردیبهشت ۱۴۰۲، چهار پیامرسان داخلی با بهرهگیری از زیرساخت MXP (اتصال متقابل) به یکدیگر متصل شدند. این اقدام، امکان ارسال پیام و فایل میان کاربران این سکوها را بدون نیاز به نصب همزمان همه آنها فراهم کرد.
این طرح، نمونهای از همافزایی فنی بدون ادغام ساختاری است که به جای اجبار در یکیسازی، بر قابلیت همکاری (Interoperability) تأکید دارد. رویکردی که در مقیاس جهانی نیز تجربه شده است.
تجربه کشورهای مختلف نیز بر این اساس است. در کشورهای موفق، بهجای تجمیع چند پلتفرم متفاوت، بر توسعه یک پلتفرم جامع و پایدار سرمایهگذاری شده است
در چین، اپلیکیشن WeChat با بیش از یک میلیارد کاربر، علاوه بر پیامرسانی، خدمات پرداخت، خدمات دولتی، بازی و شبکه اجتماعی را در یک اپلیکیشن تلفیق کرده و بهعنوان اپلیکیشن همهکاره شناخته میشود.
در ژاپن، پلتفرم Line با نفوذ بیش از ۷۰٪ در جمعیت کشور، ترکیبی از ارتباطات، پرداخت، سرگرمی و محتوای خبری ارائه میدهد.
در فرانسه، به جای تمرکز بر یکپارچگی پلتفرمها، بر استفاده از راهکارهای متنباز و امن مانند Matrix برای ارتباطات دولتی تأکید میکنند. رویکردی که حتی توسط ارتش آلمان و بنیاد Mozilla نیز پذیرفته شده است.
این الگوها نشان میدهند که همگرایی پلتفرمی الزاماً به معنای ادغام نیست، بلکه میتواند در قالب توسعه پلتفرمهای جامع یا اتصال متقابل نیز تحقق یابد.
توجه به چالشهای فنی و فرهنگی پلتفرمها
به گفته رجبی که مدلهای فنی پیامرسانها، از نحوه ذخیرهسازی داده تا زیرساخت پردازشی، بسیار متفاوت است. این تفاوتها در مقیاس بزرگ، عملاً مانعی جدی برای ادغام کامل ایجاد میکند.
او میگوید: حتی شرکت متا نتوانسته فیسبوک و اینستاگرام را بهطور کامل ادغام کند؛ چراکه کاربران و کاربردهای این دو متفاوتاند.
از سوی دیگر، برخی پیامرسانها بر اساس گرایشهای فرهنگی و محتوایی خاص، ترجیح میدهند در فضای مستقل باقی بمانند. رجبی میگوید که برخی از این پلتفرمها جامعه مخاطب مذهبی یا سازمانی دارند و نمیخواهند با پلتفرمهایی با رویکرد متفاوت ترکیب شوند..
رجبی معتقد است که ادغام پیامرسانها در ایران باید از طریق رویکردی تدریجی و با در نظر گرفتن تفاوتهای فنی و کسبوکاری انجام شود. در این راستا، موارد زیر باید مدنظر قرار گیرد:
۱. اهمیت مدلسازی کسبوکار:
پلتفرمها باید مدل کسبوکار خود را بررسی کرده و به این نتیجه برسند که آیا ادغام با سایر پلتفرمها به نفعشان است یا خیر. همانطور که آقای رجبی اشاره کردند، هر پلتفرم ممکن است نیازهای خاص مخاطبان خود را دنبال کند.
۲. ارائه خدمات یکپارچه:
مانند تجربه کشورهای چین و ژاپن، توسعه پلتفرمهای جامع که خدمات متنوعی از جمله پیامرسانی، پرداخت، اخبار و دیگر خدمات را در بر بگیرد، میتواند در جذب کاربران و ایجاد یک اکوسیستم کامل موثر باشد.
۳. تمرکز بر امنیت و حریم خصوصی:
از آنجا که ارتباطات امن و حفاظت از دادهها برای کاربران اهمیت بالایی دارد، باید توجه ویژهای به تضمین امنیت در فرآیند ادغام و استفاده از پلتفرمها صورت گیرد. پلتفرمهای داخلی میتوانند از پروژههایی مشابه به Matrix برای ایجاد امنیت استفاده کنند.
۴. چالشهای زیرساختی و فنی:
ادغام پلتفرمها با توجه به تفاوتهای فنی، نیازمند توجه به چالشهای زیرساختی است. همانطور که آقای رجبی بیان کردند، باید اطمینان حاصل شود که زیرساختها و نرمافزارهای لازم برای پشتیبانی از بار پردازشی بالاتر آماده هستند.
در همین راستا رجبی میگوید: حاکمیت میتواند مسیر همگرایی داوطلبانه را با هدفمند کردن حمایتها هموار کند؛ مثلاً با واگذاری خدمات دولت الکترونیک به یک پلتفرم خاص، سیگنالی به سمت یکپارچگی بدهد، بیآنکه سیاستی رسمی اعلام کند.
از سوی دیگر، او بر نکتهای کلیدی تأکید دارد: حمایتهای دولتی پایانپذیرند. پلتفرمها باید به سمت درآمد پایدار، بازار واقعی و مدلهای کسبوکار مشخص حرکت کنند. تجربه کشورهایی که در این مسیر موفق بودهاند، نشان میدهد که یا باید یک ابرپلتفرم رقابتپذیر ایجاد شود، یا پلتفرمهای مختلف به شکلی کارا با هم قابل اتصال باشند؛ نه اینکه صرفاً زیر یک چتر دستوری قرار بگیرند.